Tuesday, September 17, 2013

- بیماری ناپیمانی و ناسازگاری در فرهنگ ایرانیان -

به گوا تاریخ خونین, خاک در خون و خاکستر, خفته ایرانیان, بخواب رفته: 

- نخستین انگیزه پس رفتگی و بدبختی و بیچارگی و بی سرو سامانی فرهنگی و سیاسی و ناتوانی و نرسیدن به آرزوی کشور آزادی و کشور داری و کشور سازی، همان، برخورداری از بیماری و درد تاریخی و همیشگی ایرانیان، در داشتن فرهنگ و بینش ناپیمانی و ناسازگاری و نامهربانی, نامیهنی با یکدیگر، با تک تازی و خود خواهی و خود کامگی خود و خودشان، همزمان با دشمنی، درگیری، دوری گری از یکدیگر، با جنگ و جدایی و جارو کشیدن یکدیگر،،، با پشت پا زدن به آرمان و اندیشه و فرهنگ میهن پرستی و هم میهن دوستی، برای سود جویی و شکم سیری، با سرسپرده گی و گماشتگی و خود فروشی و میهن فروشی،، خانه و کاشانه, بی در و پیکر ایران را برای تازیدن و چاپیدن و چیره شدن هزار چهار سد ساله اعراب اسلامی و دیگر بیگانگان و دشمنان بیرونی دیروز و امروز جهان سرمایه داری، رها شده و وامانده و جامانده، با بی رگی و بی جانی و بی دردی، باز و گشاد بر خود رها کرده اند و هنوز، اما چیره در چنگال خونین دشمنان، همچنان باز و گشاد بر خود رها نگه داشته اند.

- سرانجام فرهنگ ناپسند ناپیمانی و ناسازگاری و نامهربانی ایرانیان، آنی بود و هست و دیدیم و می بینیم که فرجام تاریکش : همان بیگانه پرستی و خود فروشی و ایران و ایرانی فروشی، کشتار و خونریزی ایرانی بدست ایرانی، و دیگر، خود کامگی و فریبکاری و فرومایگی شیخ و شاه عمامه به سر و چکمه به پای ایرانی، از برآورد بدتر و بدترش از پی بیگانگی به سرشت خویشتن و نادوستی و نا مهربانی میهنی و ملی ایرانی به ایرانی، با آموختن و پرورش یافتن فرهنگ بیزاری و بدگویی و جدایی از همدیگر، دور از هم و نا آگاه و ناشناخت به هم، در بیابان نادانی و نا پیمانی با تو سری زدن، با میدان دادن به دشمنان و دزدان همیشه چشم داشته بر دارایی های ایران، با دست پنهانی مزدوران درونی و نیروی پنهانی دشمنان بیرونی، از سوی جهان مافیایی سرمایه داری و کارتل های نفتی و دارنده گان جنگ افزارها و بانک های جهانی روسی و انگلیسی و آمریکایی و اروپایی، چینی و برزیلی و عربان خیلج نفتی،،،، یکی پس از دیگری ناجوانمردانه بر سر سفره رنگین ایران نشستند و خوردند و بردند و هنوز هم همچنان ننگین وار، نشسته اند و می خورند و می برند و بنام مهمانان ناخواسته، بر میزبان بخواب رفته ایرانی می خندند و داستان لالایی دشمن همیشگی بودن خودمان را برای بیشتر و بدتر، بیزار و جدا کردن از - من و تو و شما و ما - هم میهن ایرانی از یکدیگر، با دست خودمان، ولی با نوشته های خودشان برایمان همیشه خواندند و هنوز هم می خوانند. 

من از بیگانگان دگر ننالم که -- بر من هرچه کرد آن آشنا کرد. - حافظ -

- ناپیمانی و ناهماهنگی و نامهربانی, - من و تو و شما و ما - هنوز و همچنان، پیروزی انیران تازی محمدی و جهانخواران مافیایی خواهد بود و نابودی ایران زمین و بس.

> از روی راستی و نیک اندیشی، یار و یاور مردمان باشید. -- - پیام آموزگار زرتشت، گاتها سروده ۲ -

- به امید همیاری و همبستگی میهنی - جاوید ایران زمین - بابک پرسا -

No comments:

Post a Comment