- پهلوی های شیعه امام زمانی -
اینهم از اسلام پرستی و تازی پرستی و دشمن پرستی پهلوی زاده های ناایرانی آخوند پرست و امام زمانی و درباری و ساواکی و همیشه گماشته اربابان نفتی !!
۱- شاه شیعه حاجی مکه گفته است:
- اندکی بعد از تاجگذاری پدرم، من به بیماری حصبه مبتلا شدم؛ و هر روز حالم بیشتر رو به وخامت می رفت، تا آن که یک شب «علی» (ع) امام اول خودمان را به خواب دیدم. با همان اطلاعات اوان کودکی فوراً متوجه شدم که او کسی جز «علی» نیست؛ زیرا در دست راست خود شمشیر ذوالفقار را - همانطور که در تصویرهایش میبینیم-داشت. او با دست دیگرش جامی حاوی یک نوع مایع به من خوراند؛ و فردای آن شب تب من فرونشست و حالم به سرعت رو به بهبود نهاد.
چندی بعد از آن، در اثناء تابستان موقعی که عازم یک محل زیارتی در کوهستان به نام «امامزاده داود» بودم، از فراز اسب به روی تخته سنگی افتادم و از حال رفتم. همراهانم تصور کردند که من مرده ام، اما من حتی خراشی برنداشته بودم. و این البته علتی نداشت جز آنکه موقع افتادن از اسب مشاهده کردم که یکی از قدیسین ما به نام «عباس» مرا گرفت و بر زمین نهاد.
مشاهده آن رویا و این منظره را بعدها مواجهه با صحنه دیگری تکمیل کرد، و آن برخورد با امام غایب در نزدیکی کاخ تابستانی شمیران بود؛ این امام بر اساس اعتقادات مذهبی ما باید یک روز ظاهر شود و دنیا را نجات بخشد. -- ( محمدرضا پهلوي-- پاسخ به تاريخ )
۲- حاجی زاده رضا پهلوی آخوند پرست و دشمن پرست گفته است:
: هنگامی که من و همسرم در آمریکا ازدواج کردیم، ابتدا قرارداد ازدواج به طور مدنی امضاء شد. اما به احترام دین و سنت هایمان همسرم و من تصمیم گرفتیم که ازدواج شرعی نیز بکنیم. ( رضا پهلوی. کتاب زمان انتخاب. ص 69 )
: آنچه امروز بیشتر مایه نگرانی من است، آینده اسلام است. پس از این تجربه اندوهبار دینی، امروزه بسیاری از ایرانیان در نفی اسلام به ادیان دیگر همچون زرتشتی و مسیحی روی آورده اند و این عارضه حکومت دینی است....
من همیشه گفتم که برای این کار با روحانیونی از جمله با برخی از آیات عظام صحبت کرده ام و آنها هم معتقدند که میان ما اختلافی نیست. من ترجیح می دهم که همه چیز از آغاز «شفاف» باشد، آنها نیز این شفافیت را دوست دارند... من مایلم که در این زمینه سرمشق باشم...
برخی از آنها (روحانیون و عظام) که سفر می کنند، من آنها را در واشنگتن می بینم، بعضی هاشان نماینده می فرستند و با نمایندگان شان گفتگو می کنم و با بسیاری نیز از مکانهایی گفتگوهای تلفنی دارم...
ما با آنها در باره آینده اسلام در کشورمان و لزوم اصلاح آن تبادل نظر می کنیم تا این که اسلام وارد سده بیست و یکم بشود و دوران پیامبر را ترک کند.... مناسک دینی و آیین و دکترین اسلامی دیگر چیزهایی است که ما در ملاقاتها و گفتگوهایمان بدانها می پردازیم....
....هنگامی که من و همسرم در آمریکا ازدواج کردیم، ابتدا قرارداد ازدواج به طور مدنی امضاء شد. اما به احترام دین و سنت هایمان همسرم و من تصمیم گرفتیم که ازدواج شرعی نیز بکنیم. همین اصل در باره حجاب هم هست.( رضا پهلوی. کتاب زمان انتخاب. ص 53 تا 69 )
بنام ایرانی میهن پرست و آزاده اندیش، با خردمندی راستین، به راستی و درستی، خودتان داوری کنید. - بابک پرسا -
اینهم از اسلام پرستی و تازی پرستی و دشمن پرستی پهلوی زاده های ناایرانی آخوند پرست و امام زمانی و درباری و ساواکی و همیشه گماشته اربابان نفتی !!
۱- شاه شیعه حاجی مکه گفته است:
- اندکی بعد از تاجگذاری پدرم، من به بیماری حصبه مبتلا شدم؛ و هر روز حالم بیشتر رو به وخامت می رفت، تا آن که یک شب «علی» (ع) امام اول خودمان را به خواب دیدم. با همان اطلاعات اوان کودکی فوراً متوجه شدم که او کسی جز «علی» نیست؛ زیرا در دست راست خود شمشیر ذوالفقار را - همانطور که در تصویرهایش میبینیم-داشت. او با دست دیگرش جامی حاوی یک نوع مایع به من خوراند؛ و فردای آن شب تب من فرونشست و حالم به سرعت رو به بهبود نهاد.
چندی بعد از آن، در اثناء تابستان موقعی که عازم یک محل زیارتی در کوهستان به نام «امامزاده داود» بودم، از فراز اسب به روی تخته سنگی افتادم و از حال رفتم. همراهانم تصور کردند که من مرده ام، اما من حتی خراشی برنداشته بودم. و این البته علتی نداشت جز آنکه موقع افتادن از اسب مشاهده کردم که یکی از قدیسین ما به نام «عباس» مرا گرفت و بر زمین نهاد.
مشاهده آن رویا و این منظره را بعدها مواجهه با صحنه دیگری تکمیل کرد، و آن برخورد با امام غایب در نزدیکی کاخ تابستانی شمیران بود؛ این امام بر اساس اعتقادات مذهبی ما باید یک روز ظاهر شود و دنیا را نجات بخشد. -- ( محمدرضا پهلوي-- پاسخ به تاريخ )
۲- حاجی زاده رضا پهلوی آخوند پرست و دشمن پرست گفته است:
: هنگامی که من و همسرم در آمریکا ازدواج کردیم، ابتدا قرارداد ازدواج به طور مدنی امضاء شد. اما به احترام دین و سنت هایمان همسرم و من تصمیم گرفتیم که ازدواج شرعی نیز بکنیم. ( رضا پهلوی. کتاب زمان انتخاب. ص 69 )
: آنچه امروز بیشتر مایه نگرانی من است، آینده اسلام است. پس از این تجربه اندوهبار دینی، امروزه بسیاری از ایرانیان در نفی اسلام به ادیان دیگر همچون زرتشتی و مسیحی روی آورده اند و این عارضه حکومت دینی است....
من همیشه گفتم که برای این کار با روحانیونی از جمله با برخی از آیات عظام صحبت کرده ام و آنها هم معتقدند که میان ما اختلافی نیست. من ترجیح می دهم که همه چیز از آغاز «شفاف» باشد، آنها نیز این شفافیت را دوست دارند... من مایلم که در این زمینه سرمشق باشم...
برخی از آنها (روحانیون و عظام) که سفر می کنند، من آنها را در واشنگتن می بینم، بعضی هاشان نماینده می فرستند و با نمایندگان شان گفتگو می کنم و با بسیاری نیز از مکانهایی گفتگوهای تلفنی دارم...
ما با آنها در باره آینده اسلام در کشورمان و لزوم اصلاح آن تبادل نظر می کنیم تا این که اسلام وارد سده بیست و یکم بشود و دوران پیامبر را ترک کند.... مناسک دینی و آیین و دکترین اسلامی دیگر چیزهایی است که ما در ملاقاتها و گفتگوهایمان بدانها می پردازیم....
....هنگامی که من و همسرم در آمریکا ازدواج کردیم، ابتدا قرارداد ازدواج به طور مدنی امضاء شد. اما به احترام دین و سنت هایمان همسرم و من تصمیم گرفتیم که ازدواج شرعی نیز بکنیم. همین اصل در باره حجاب هم هست.( رضا پهلوی. کتاب زمان انتخاب. ص 53 تا 69 )
بنام ایرانی میهن پرست و آزاده اندیش، با خردمندی راستین، به راستی و درستی، خودتان داوری کنید. - بابک پرسا -
No comments:
Post a Comment